جدول جو
جدول جو

معنی به طور مغزی - جستجوی لغت در جدول جو

به طور مغزی
دماغيا
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به عربی
به طور مغزی
Cerebrally
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور مغزی
de manière cérébrale
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
به طور مغزی
মস্তিষ্কগতভাবে
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به بنگالی
به طور مغزی
دماغی طور پر
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به اردو
به طور مغزی
beyinsel bir şekilde
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
به طور مغزی
kwa kiakili
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
به طور مغزی
de manera cerebral
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور مغزی
zerebral
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور مغزی
церебрально
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور مغزی
mózgowo
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور مغزی
大脑地
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به چینی
به طور مغزی
de maneira cerebral
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور مغزی
in modo cerebrale
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور مغزی
cerebraal
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به هلندی
به طور مغزی
церебрально
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به روسی
به طور مغزی
อย่างสมอง
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به تایلندی
به طور مغزی
secara otak
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
به طور مغزی
मस्तिष्कीय तरीके से
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به هندی
به طور مغزی
בצורה מוחית
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به عبری
به طور مغزی
脳のように
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
به طور مغزی
뇌적으로
تصویری از به طور مغزی
تصویر به طور مغزی
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از به طور مدنی
تصویر به طور مدنی
Civilly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور منفی
تصویر به طور منفی
Adversely, Aversely
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور فلزی
تصویر به طور فلزی
Metallically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور مسری
تصویر به طور مسری
Contagiously, Infectiously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور مرکزی
تصویر به طور مرکزی
Centrally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور محلی
تصویر به طور محلی
Locally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور مجازی
تصویر به طور مجازی
Figuratively
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور مثلی
تصویر به طور مثلی
Proverbially
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور فلزی
تصویر به طور فلزی
металлически
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به طور منفی
تصویر به طور منفی
неблагоприятно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به طور مرکزی
تصویر به طور مرکزی
центрально
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به طور مدنی
تصویر به طور مدنی
граждански
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به طور محلی
تصویر به طور محلی
локально
دیکشنری فارسی به روسی